چرا در بعضی روابط احساس میکنیم که طرف مقابل تلاش زیادی برای ادامه رابطه نمیکند؟
احساس عدم تعادل در تلاش برای حفظ یک رابطه، تجربهای ناخوشایند است. اینکه حس کنید شما بیشتر از طرف مقابل انرژی و زمان صرف میکنید، میتواند منجر به سرخوردگی و حتی قطع رابطه شود. اما چه عواملی باعث میشوند که این حس در ما شکل بگیرد؟

تکراری شدن رابطه:
اگر رابطه به یک روال تکراری و خستهکننده تبدیل شود، ممکن است طرف مقابل کمتر تلاش کند.وجود گزینههای دیگر:
متاسفانه، گاهی اوقات وجود گزینههای دیگر در زندگی فرد، باعث میشود که او کمتر به حفظ رابطه فعلی اهمیت دهد.عدم تعهد کافی:
اگر یکی از طرفین تعهد کافی به رابطه نداشته باشد، طبیعتاً تلاش کمتری برای حفظ آن خواهد کرد.مهمترین نکته این است که ارزش خود را بدانید و در رابطهای بمانید که در آن احساس ارزشمندی و احترام کنید.
چرا در بعضی روابط احساس میکنیم طرف مقابل تلاش زیادی نمیکند؟
1. تفاوت در اولویتها
همه افراد یکسان فکر نمیکنند و اولویتهای متفاوتی در زندگی دارند.ممکن است برای شما رابطه در اولویت بالایی باشد، در حالی که طرف مقابل تمرکز بیشتری بر کار، تحصیل یا خانوادهاش دارد.این تفاوت در اولویتبندی میتواند باعث شود که احساس کنید او به اندازه شما برای رابطه تلاش نمیکند، در حالی که او در واقع در حال سرمایهگذاری در زمینههای دیگری از زندگیاش است.باید انتظارات خود را با واقعیتهای زندگی او هماهنگ کنید و درک کنید که “تلاش” برای هر کسی تعریف متفاوتی دارد.سعی کنید با او در مورد اولویتهایش صحبت کنید و ببینید آیا راهی برای ایجاد تعادل بین نیازهای هر دوی شما وجود دارد یا خیر.
به خاطر داشته باشید که یک رابطه سالم نیازمند درک متقابل و احترام به تفاوتهای فردی است.
گاهی اوقات این تفاوت در اولویتها قابل حل نیست و ممکن است نشاندهنده عدم تطابق در بلندمدت باشد.در این صورت، باید تصمیم بگیرید که آیا میتوانید با این شرایط کنار بیایید یا خیر.
2. سبکهای دلبستگی متفاوت
افراد با سبکهای دلبستگی متفاوتی وارد رابطه میشوند. برخی افراد دلبستگی ایمن دارند و به راحتی میتوانند در رابطه اعتماد کنند و احساس امنیت کنند. در مقابل، افرادی که سبک دلبستگی ناایمن دارند (مانند دلبستگی اجتنابی یا مضطرب) ممکن است در ایجاد صمیمیت و تعهد دچار مشکل شوند. فردی با دلبستگی اجتنابی ممکن است از صمیمیت زیاد دوری کند و به نظر برسد که تمایلی به تلاش برای رابطه ندارد. فردی با دلبستگی مضطرب ممکن است به طور مداوم به دنبال اطمینانخاطر باشد و احساس کند که طرف مقابل به اندازه کافی او را دوست ندارد. درمان و مشاوره میتواند به افراد با سبک دلبستگی ناایمن کمک کند تا روابط سالمتری را تجربه کنند.
3. ترس از صمیمیت
برخی افراد به دلیل تجربیات گذشته، ترس از صمیمیت دارند. آنها ممکن است ناخودآگاه از نزدیک شدن بیش از حد به دیگران خودداری کنند. این ترس میتواند ناشی از تجربیات آسیبزا در روابط قبلی، طرد شدن، یا الگوهای خانوادگی ناکارآمد باشد. فردی که از صمیمیت میترسد، ممکن است به طور ناخودآگاه رفتارهایی از خود نشان دهد که رابطه را خراب میکند، مانند ایجاد فاصله، انتقاد مداوم، یا خیانت. این رفتارها میتوانند برای طرف مقابل گیجکننده و دردناک باشند، زیرا به نظر میرسد که او تمایلی به حفظ رابطه ندارد. اگر فکر میکنید طرف مقابل شما از صمیمیت میترسد، سعی کنید با او همدلی کنید و او را قضاوت نکنید. 
9. فرسودگی عاطفی (Burnout)
فرسودگی عاطفی میتواند یکی دیگر از دلایل کاهش تلاش در رابطه باشد. این وضعیت زمانی رخ میدهد که فرد به دلیل استرس و فشار زیاد، احساس خستگی و بیحوصلگی میکند و دیگر انرژی برای حفظ رابطه ندارد. علائم فرسودگی عاطفی شامل بیعلاقگی به رابطه، احساس ناامیدی، کاهش انرژی، تحریکپذیری، و کنارهگیری از فعالیتهای لذتبخش است. اگر فکر میکنید طرف مقابل دچار فرسودگی عاطفی شده است، سعی کنید او را تشویق کنید تا از خود مراقبت کند، استراحت کند، و در صورت نیاز از یک متخصص کمک بگیرد. 






گاهی اوقات فکر می کنم طرف مقابل کم تلاش می کند، اما شاید من هم انتظاراتم غیرواقعی است. دوست داشتم هر روز با من صحبت کند، در حالی که او آدم کم حرفی بود. تازه بعدا فهمیدم اشتباه از من بود که تصور می کردم همه باید مثل من رابطه را مدیریت کنند.
یک اشتباه بزرگ این است که زود نتیجه گیری کنیم. یک بار به خاطر بی توجهی شریکم ناراحت شدم، اما بعد فهمیدم آن هفته واقعا فشار کاری زیادی داشت. همیشه اینطور نیست که طرف مقابل بی تفاوت باشد، گاهی فقط شرایط سخت است.
خیلی وقت ها ما خودمان را گول می زنیم. یک رابطه را با امید بهبود کش می دهیم، در صورتی که نشانه های بی میلی طرف مقابل واضح است. من شش ماه وقت گذاشتم روی رابطه ای که از اول یک طرفه بود، فقط چون نمی خواستم بپذیرم که طرفم علاقه ای ندارد.
نباید خودمان را فراموش کنیم. یک زمانی آنقدر روی جلب توجه یک نفر تمرکز کرده بودم که یادم رفت خودم چقدر ارزش دارم. وقتی دست از التماس برداشتم، تازه فهمیدم رابطه باید دو طرفه باشد، نه این که یک نفر مدام دنبال دیگری بدود.
اشتباه دیگر این است که علائم را نادیده بگیریم. یک بار خیلی واضح فهمیدم که طرف مقابل برایم ارزشی قائل نیست، اما به خودم تلقین کردم شاید درست شده. بعدها پشیمانی کشیدم که چرا زودتر متوجه نشدم. واقعیت تلخ بهتر از خیال شیرین است.